لطفا صبر کنید

بازگشت به خدا
 
مذهبی
وبلاگی کاملا مذهبی
 
پنج شنبه 7 مهر 1390برچسب:, :: 10:58 ::  نويسنده : فاطمه شیدا

 

فضيل بن عياض سارق مسلحي بود كه راه را بر مردم مي‌بست و اموال مردم را سرقت مي‌كرد دچار انحرافهاي ديگري نيز بود. روزي دربازار فردي پارسا و مومن را ديد به او گفت خانه خود را مهيا كن امشب مي خواهم خانه تو بيايم و هركار كه دلم مي خواهد بكنم.
اين مرد پارسا خيلي نگران شد ازيك سو نگران تعرض به دختران و همسرش بود ازسوي ديگر عرض وآبرويش و اموالش شب شد نردبان آماده بود كه عياض كه معمولا عادت داشت از ديوار خانه وارد شود بالاي پشت بام آمد مرد پارسا خانواده را جمع كرد و شروع كرد به خواندن قرآن .
هنگامي كه عياض به قصد گناه از پشت بامها مي‌گذشت صوت قرآن را از خانه‌اي شنيد لحظه‌اي گوش فرا داد شخصي اين آيه را تلاوت مي‌كرد:

 أَلَمْ يَأْنِ لِلَّذِينَ آمَنُوا أَن تَخْشَعَ قُلُوبُهُمْ لِذِكْرِ اللَّهِ وَمَا نَزَلَ مِنَ الْحَقِّ وَلَا يَكُونُوا كَالَّذِينَ أُوتُوا الْكِتَابَ مِن قَبْلُ فَطَالَ عَلَيْهِمُ الْأَمَدُ فَقَسَتْ قُلُوبُهُمْ وَكَثِيرٌ مِّنْهُمْ فَاسِقُونَ {الحديد/16}

آيا براى كسانى كه ايمان آورده اند هنگامِ آن نرسيده است كه دل هايشان به ياد خدا و آن كتابِ سراسر حقى كه از جانب خدا نازل شده است خاشع شود و مانند كسانى نباشند كه قبلاً به آنان كتاب آسمانى داده شد و زمان بر آنان به درازا كشيد ، پس دل هايشان سخت شد و بسيارى از آنان عبادت خدا را رها كردند و به گناهان روى آوردند و فاسق شدند ؟
فضيل ناگهان به خود آمد فرياد زد آري آن زمان فرا رسيده است و از همان لحظه از كليه اعمال خلاف خويش توبه كرد و ديگر گرد گناه نگشت و از زاهدان و عارفان روزگار خويش شد.

 

ما را کدامین آیه از این همه آیات عظیم از سرقت وقت ، عبادت و جانمان باز می دارد؟

 

چهار شنبه 5 مهر 1390برچسب:, :: 23:56 ::  نويسنده : فاطمه شیدا

 

این داستانی كه در زیر نقل می شود یك داستان كاملا واقعیست که در ژاپن اتفاق افتاده است :

 

شخصی مشغول تخریب دیوار قدیمی خانه اش بود تا آنرا نوسازی كند. توضیح اینكه منازل ژاپنی بنابر شرایط محیطی دارای فضایی خالی بین دیوارهای چوبی هستند.

این شخص در حین خراب کردن دیوار در بین آن مارمولکی را دید که میخی از بیرون به پایش فرو رفته بود.

دلش سوخت و یک لحظه کنجکاو شد. وقتی میخ را بررسی کرد خیلی تعجب كرد ! این میخ چهار سال پیش، هنگام ساختن خانه کوبیده شده بود !

اما براستی چه اتفاقی افتاده بود ؟ كه در یک قسمت تاریک آنهم بدون كوچكترین حرکت، یك مارمولک توانسته بمدت چهار سال در چنین موقعیتی زنده مانده !

چنین چیزی امکان ندارد و غیر قابل تصور است. متحیر از این مساله کارش را تعطیل و مارمولک را مشاهده کرد.

در این مدت چکار می کرده ؟ چگونه و چی می خورده ؟

همانطور که به مارمولک نگاه می کرد یکدفعه مارمولکی دیگر، با غذایی در دهانش ظاهر شد !

 

مرد شدیدا منقلب شد ! چهار سال مراقبت. واقعا كه چه عشق قشنگی ! یك موجود كوچك با عشقی بزرگ ! عشقی كه برای زیستن و ادامه ی حیات، حتی در مقابله با مرگ همنوعش او را دچار هیچگونه كوتاهی نكرده بود !


اگه موجودی به این کوچکی بتونه عشقی به این بزرگی داشته باشه پس تصور کنید ما تا چه حد می تونیم عاشق همدیگه باشیم و شاید هم باید پایبندی رو از این موجود درس بگیریم، البته اگر سعی کنیم خیلی بهتر از اینها می تونیم چرا كه باید به خود آییم و بخواهیم و بدانیم، ‏که انسان باشیم...

 

نقل از شقایق کویر زرند

 

 

روابط فردی و اجتماعی ابلیس
 

 

1- فرزندان و یاران شیطان :
 

«در قرآن كریم آیه‌ای وجود دارد كه معلوم می‌كند ابلیس هم نسل و فرزندانی دارد ولی كیفیت این زاد و ولد برای ما مجهول است. چنانكه می‌خوانیم: «أَفَتَتَّخِذُونَه ذُریَّتَه أولیاءَ مِنْ دونی وُ هُم لَكُم عَدُو»(65) (آیا مرا فراموش كرده و شیطان و فرزندانش را دوست و ولی خود گرفتید) البته بعضی احتمال داده‌اند كه ذریه همان اتباع شیطان باشند. 
در برخی روایات بعضی از اسامی ذریه شیطان و یاران و اتباع او عنوان شده كه به چند نمونه از آنها اشاره می‌شود: 
1- زَوال: كه كارش شراكت در نكاح و آمیزش حرام است. 
2- قفندر: كه هركس در خانه‌اش چهل روز طبنور نوازد قفندر بر تمام اعضای او می‌نشیند و از او غیرت را زایل می‌كند. 
3- رها: كه مانع بیدار شدن بندگان برای نماز شب می‌شود. 
4- متكوّن: كه به هر صورتی درمی‌آید چه به صورت كوچك و به چه به صورت بزرگ و مردم را به این وسیله گول می‌زند. 
5- وَلهان: كه مأمور است به هنگام وضو گرفتن وسواس ایجاد كند.(66)




ادامه مطلب ...

 

کشتی گرفتن پیامبرصلّى اللّه علیه و آله

حضرت رسول صلّى اللّه علیه و آله مدّتى پس از آن كه به رسالت و نبوّت مبعوث شد، روزى از شهر مكّه به سوى ابطح خارج گشت ، در بین راه چوپانى بیابان نشین را دید كه مشغول چرانیدن گوسفندان خود مى باشد.




ادامه مطلب ...
یک شنبه 25 مهر 1390برچسب:برزخ,عالم برزخ,وبلاگ مذهبی, :: 15:11 ::  نويسنده : سید محمد علی شفیعی

 

 

 عالم برزخ

 

«مؤمن بین دو منزل خوف و رجاء»

عمر بن یزید می گوید: به امام صادق علیه السلام عرض كردم: از شما شنیدم كه می فرمودید: همه شیعیان ما در بهشت خواهند بود! فرمود: آری به خدا قسم همه در بهشت اند گفتم: فدایت شوم، گناهان، بزرگ و بسیارند، فرمود: اما در قیامت همه شما به شفاعت پیامبر فرمان برده شده یا وصی پیامبر، در بهشت خواهید بود ولی به خدا قسم، من بر شما از برزخ نگرانم! گفتم: برزخ چیست؟ فرمود: قبر است، از هنگامی كه می میرید تا روز قیامت، عالم برزخ است.



ادامه مطلب ...

 

معجزه امام جوادبرکت وضوی آنحضرت

 
امام جواد علیه السلام در سفری به کوفه در خانه مسیّب اقامت کرد. در حیاط این خانه درخت سدری بود که میوه نمی‌داد. امام کوزه آبی خواست و پای درخت وضو گرفت. پس از آن نماز مغرب و عشاء را به جماعت برای مردم خواند و دو سجده شکر به جا آورد.
مردم پس از نماز، دیدند درخت سدر میوه‌های زیبایی داده است. همه شگفت‌زده شدند و از میوه‌ها خوردند. میوه ها شیرین بود و هسته نداشت. آن‌گاه مردم با امام وداع کردند و امام به سوی
مدینه حرکت کرد.
شیخ مفید می‌گوید:
من نیز از میوه آن درخت خورده‌ام، و دیده‌ام که هسته نداشت.

معجزه زیبای امام زمان درکمک به دوستداران علی علیه السلام

 
  • مرحوم علامه مجلسی نور الله مرقده در کتاب بحار از کتاب «کشف الغمه» حکایتی نقل کرده که بسیار جالب است .
  • محی الدین اربلی گفت: روزی در خدمت پدرم بودم، دیدم مردی نزدش نشسته و چرت می زند، در چنین حالی عمامه از سرش افتاد اما جای زخم بزرگی در سرش بود، پدرم پرسید این زخم اثرچیست؟

  • گفت: این زخم از جنگ صفین بر سرم آمده است، به وی گفتند شما کجا و جنگ صفین کجا؟ مگر خواب دیده ای؟
  • گفت: زمانی که به مصر سفر میکردم مردی از اهل غزه با من همراه و همسفر بود در بین راه از جنگ صفین به میان امد همسفرم گفت: اگر من در جنگ صفین بودم شمشیرم را از خون علی و یاران او سیراب می کردم .
  • در جواب گفتم اگر من نیز در جنگ صفین بودم شمشیر خود را از خون معاویه و پیروان او سیراب می کردم، در این رابطه با هم به گفتگو پرداختیم تا باالاخره گفتیم: اکنون من از یاران علی(ع) و تو از یاران معاویه ای بیا با هم بجنگیم، با هم در اویختیم و زد و خورد مفصلی نمودیم، ناگاه متوجه شدم بر اساس زخمی که برداشته ام از هوش خواهم رفت.
  •  در این حال شخصی که با گوشه نیزه اش بیدارم کرد، من چشم گشودم او از اسب فرود آمد و دست روی زخم سرم کشید و فوری بهبود یافتم انگاه گفت: همینجا بمآن و بعد از اندکی ناپدید شد و و خیلی زود برگشت در حالی که سر بریده همسفرم را که با من نزاع پرداخته بود در دست داشت.
  •  فرمود: این سر دشمن تو است، شما ما را یاری کردی ما هم شما را یاری کردیم، چنانچه خداوند هر که او را یاری کند یاری می فرماید. پرسیدم شما کیستید؟ فرمود: من صاحب الامر هستم. آنگاه فرمود: بعد از این ماجرا هر کس از شما درباره زخم سرت پرسید بگو ضربتی است که در صفین بر سرم آمده است.!!!

 

معجزه بسم الله الرحمن الرحیم


گفتن بسم الله الرحمن الرحیم برای آغاز هر کار و فعالیتی همواره مورد تاکید بزرگان دین بوده و این سنت حسنه از ویژگی‌های مسلمانان به جهت شاهد و ناظر گرفتن خداوند بر تمام اعمال بندگان است.

* نوشتن حسنه

پیامبر صلى‏الله‏علیه ‏و ‏آله: هرگاه بنده‏اى هنگام خوابش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم بگوید، خداوند به فرشتگان مى‏گوید: به تعداد نفس‏هایش تا صبح برایش حسنه بنویسید. (جامع الأخبار، ص 42)

* پاکی از گناه

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله: اگر بنده‏اى... در ابتداى وضویش، بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم بگوید همه اعضایش از گناهان پاک مى‏شود. (تفسیر الامام العسکرى علیه‏السلام، ص 521)

* سپر از زبانیه

پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آل:هرکس مى‏خواهد خداوند او را از زبانیه (فرشتگان عذاب) نوزده‏گانه برهاند، بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم را قرائت کند زیرا آن نوزده حرف است. تا خداوند هر حرف آن را سپرى در مقابل یکى از آن فرشتگان قرار دهد. (بحارالأنوار، ج 89 ، ص 258)

* اعظم آیات قرآن

امام کاظم علیه‏السلام: از امام کاظم علیه‏السلام پرسیدند: کدامیک از آیات کتاب خدا برتر و بزرگ‏تر است؟ فرمودند: بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم. (بحارالأنوار، ج 89 ، ص 238)

* جایگاه بسم الله

امام رضا علیه‏السلام:بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم، به اسم اعظم نزدیک‏تر است از سیاهى چشم به سفیدى‏اش. (عیون أخبار الرضا، ج 1)

* کلید درهای طاعت

امام صادق علیه‏السلام: درهاى گناهان را با استعاذه (پناه بردن به خدا) ببندید و درهاى طاعت را با بسم اللّه‏ گفتن بگشایید. (الدعوات، ص 52)

* شراکت شیطان

امام صادق علیه‏السلام:هرگاه یکى از شما وضو بگیرد و بسم اللّه‏ الرحمن الرحیم نگوید، شیطان در آن شریک است و اگر غذا بخورد و آب بنوشد یا لباس بپوشد و هر کارى که باید نام خدا را بر آن جارى سازد، انجام دهد و چنین نکند، شیطان در آن شریک است. (محاسن، ج 2، ص 433)

 

سخن گفتن گرگ با پیامبر اسلام وچوپان

 

سلام به دوستای عزیزم

تواین وبلاگ عجیب ترین معجزه های پیامبر عظیم الشان اسلام رامی خوانید

رسول خدا(ص)روزی نشسته بودندناگاه چوپانی که به خود میلرزید وتعجب تمام وجودش رافراگرفته بود وارد شداز دور که پیغمبر اکرم اورا دیدند به اصحاب فر مودند:این شخص امر عجیبی را مشاهده کرده وبرای شما خبر اورده است.وقتی چوپان نزدیک شد رسول خدا به او فرمود:حادثه ای که تو را پریشان کرده برای ما نقل کن. عرض کرد ای رسول خدا مطب بسیار عجیبی است !در میان گوسفندانم بودم که گرگی امدوگوسفندی رابرداشت!فلاخن(سنگ انداز)رابه طرف او پرتاب کردم وگوسفند راازاوگرفتم!دوباره به گوسفندان حمله کرد!یکی ازانهارابرداشت من هم فلاخن رابه طرف اوپرتاب کردم وبازپس گرفتم این عمل چهار بار تکرار شد.مرتبه پنجم باگرگ ماده اش امد ومن دفاع کردم.ناگاه برنشیمنگاهش نشست وبه زبان ما شروع به سخن گفتن کرد وگفت:ایاحیائ نمیکنی بین من وروزی من که خدابرایم قرارداده مانع میشوی؟من چگونه گرسنگی خودرابرطرف کنم؟باخودگفتم:چقدرعجیب است این حیوان به لغت ادمی صحبت میکند!گرگ گفت:می خواهی تراازمطلب عجیب تری باخبر کنم!محمد(ص)فرستاده ی پروردگارعالمیان درمیان مردم است به انها اخبارگذشتگان راکه به وقوع پیوسته وانچه هنوز واقع نشده میگوید ویهود بااینکه می دانند او راست می گویدودر اسمان خوانده اند که اواز همه راستگوتر آنهاست وآنهارااز مرض جهان وضلات می رهاند وای بر توای چوپان به او ایمان بیاور تااز عذاب الهی ایمن گردی!گفتم:به خدا قسم از کلام توواز این که مانع روزی توشدم خجالت می کشم حالا تو واین گوسفندان هرچقدر می خواهی از انها بخور مانع نخواهم شدگرگ گفت:خدا شکرخداوندرابجای آورد چون تواز کسانی هستی که به آیات ونشانه های قدرت پروردگارعبرت گرفته وتسلیم امراومی شوی ولی بد بخت وگمراه کسانی هستند که نشانه های قدرت پروردگار را در مورد محمد(ص)وبرادرش علی ابن ابی طالب(ع)مشاهد میکنند شجاعت وفدا کاری علی علیه سلام درمورد اسلام که هیچکس اندازهی او نکرده وسخن پیامبر را که دستور ولاتیش را داده و می گوید از دشمنانش بیزاری جویید و هیچ عملی اگر چه بسیار زیاد باشد در صورت مخالفت با علی نمیپذیرد ولی بازهم بااو دشمنی وبا دوستانش دشمنی می کنند این عجیب ترو شگفت انگیز تر است از کار تو که مرا منع کرد.چوپان گفت:به گرگ گفتم: چنین چیزهایی می شود؟گفت:بلی از انها بزرگتر آنکه او را به زودی وبه ناحق وناروا می کشند واولاد او را به قتل می رسانندوحرمت ایشان را حفظ نمی کنند وبا این وصف خودرا مسلمان می دانند وسر انجام کار خداوند ما طایفه گرگ هارا مامورریت می دهد اینها را در دوزخ پاره پاره کنیم ولذت مارادراین قرار می دهد که آنها را شکنجه کنیم.چوپان گفت:اگر محا فظت از این گوسفندان که بعضی مال من و بعضی امانت است نبود به دنبال محمد(ص) می رفتم تا او را ببینم!گرگ گفت:ای بنده خدا تو برو وگوسفندانت را به من بسپارتا برایت حفظ کنم.گفتم:چگونه به امانت داری تواطمینان کنم؟گفتم:ای بنده خدا کسی که زبان مراگویا کرده و براین ها امین قرار می دهد!آیا من به پیامبر اسلام محمد(ص)ووحی او علی(ع)ایمان نیاورده ام؟تو دنبال کارخود برو من از اینها مراقبت می کنم!زیرا من خدمت گزار پیامبر(ص)ودوست دار علی علیه سلام هستم.ای پیامبر خدااکنون گوسفندانم را نزد این گرگ وماده ی او رها کردم وامدم!پیامبربه چهرها نگاهی کردودیدبعضی خوشحالندوباتصدیق نگاه می کنندوبعضی باشک وتکذیب چهره درهم کشیده اندوبعضی ازمنافقین به بعضی دیگرمخفیانه میگوینداین توطئه است تامارافریب دهند.رسول خداتبسمی نمودوفرمود:اگرشماشک داریدمن یقین دارم.سپس فرمود:این چوپان حاضراست!بااوبه سوی گله بشتابید !ان دوگرگ رامشاهده کنید!اگردیدیدباماصحبت کردندوگوسفندان اوراچوپانی کردندگفتارچوپان راتصدیق کنید!وگرنه هرکس به عقیده ی خود باشد.دراین هنگام رسول به همراه عده ای ازمهاجرین وانصار به راه افتاد وقتی به گله رسیدندچوپان گفت:این گوسفندان من هستند. منافقین فوراگفتند پس دوگرگ کجاهستند؟وقتی نزدیک شدند دو گرگ را دیدند که اطراف گوسفندان می چرخندو هرچه را که بخواهید آزاری به گوسفندان دور می کنندرسول خدا فرمود:آیا دوست دارید بفهمید که مقصود این گرگ کسی غیر از من نبود؟گفتند بله یا رسول الله. فرمود اطراف مرا احاطه کنید تا ان دوگرگ مرا نبینند پس اطراف آن حضرت را گرفتند آنگاه به چوپان فرمود:به این دو گرگ بگو آن محمد(ص)که تو از ان نام بردی در میان اینها کدام است ؟وچوپان چنین کرد!گرگ به طرف آنها امد ویکا یک آنها را برسی کرده وکنار میزد تا به رسول خدا رسید گرگ ماده ام به دنبال او رسید.وقتی ان حضرت را یا فتند گفتند:درود برتو ای فرستاده ی پروردگار جها نیان وای سر ور مخلوقات.....انگاه به عنوان احترام دو گونه ی خود را برزمین گذاشته وبه خاک مالیدند وگفتند:ما این چوپان را به طرف شما فرستادیم واز جریان شما باخبر کردیم.رسول خدا نگاهی به منا فقین کردند وفرمودند:آنها که کافرند از این امر راه فراری ندارند!بعد روبه ان دو گرگ با صدای بلند فرمودند:محمد رابرای این جمعیت معرفی کردید اکنون علی که از او نام برده اید را به ما نشان دهید؟ان دو گرگ به جستجو پرداختند تا به علی علیه السلام رسیدند همینکه او را مشا هده کردند خود را به خاک افکندند وبه عنوان تواضع گونه های خود را به خاک مالیدند وگفتند:درود برتو ای صاحب بخشش وجوان مردی ای کسی که کتاب های اسمانی گذشته را داناست وجانشین محمد مصطفی است ای کسی که با دوستی تو دوستانت به سعادت می رسند ودشمنانت بد بخت گمراهند ای کسی که سرور اهل بیت پیامبر وبزرگ انها هستی....اصحاب رسول خدا گفتند :ما گمان نمی کردیم علی ابن ابی طالب چنین موقعیتی در میان درندگان داشته باشد!واین گونه اورا احترام کنند!رسول خدا فرمود اگر موقعیت او را در نظر موجودات دیگری که در خشکی ودر یاودر اسمان هاوزمین هستند وانها که در حجاب ها وکرسی اند مشاهده کنید چه خواهید گفت؟

  1. (برگرفته از کتاب فضائل اهل بیت جلد ۱{به نقل ازکتاب تفسیر امام حسن عسکری}ص۱۱۳

 

 

ابراهیم اسمائیل
ناگهان تمام افراد قبیله ((جرهم ))
(28) با صداى پاى اسبى كه به سوى قبیله چهار نعل مى تاخت ، از خیمه هاى خود، بیرون پریدند.



ادامه مطلب ...

حضرت محمد(ص)فرمود:اكنون شخصى از طرف این بیابان ظاهر مى گردد كه سه روز است شیطان ارتباطى با او ندارد!

 

روزى كاروان پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله) از محلى مى گذشت، به اصحاب فرمود:اكنون شخصى از طرف این بیابان ظاهر مى گردد كه سه روز است شیطان ارتباطى با او ندارد.طولى نكشید عربى نمایان گشت كه پوستش به استخوان چسبیده بود، چشمهایش به گودى افتاده و لبهایش از خوردن گیاهان سبز شده بود. نزدیك آمد. پرسید: پیغمبر كیست؟رسول خدا (صلى الله علیه و آله) را به او نشان دادند. خدمت پیغمبر (صلى الله علیه و آله) كه رسید عرض كرد: یا رسول الله!

اسلام را به من یاد بده!



ادامه مطلب ...

امام مهدی علیه السلام

 

نفع بردن از من در زمان غیبتم مانند نفع بردن از خورشید هنگام پنهان شدنش در پشت ابرهاست و همانا من ایمنی بخش اهل زمین هستم ، همچنانکه ستارگان ایمنی بخش اهل آسمانند 

 

بحارالأنوار ، ج 53 ، ص 181a




ادامه مطلب ...

رسول اکرم ص فرمودند:
چون روز قیامت شود به بنده خدا امر می شود که وارد آتش دوزخ شود، چون نزدیک دوزخ می شود می گوید: ((بسم الله الرحمن الرحیم)) و پا در دوزخ می نهد آنش دوزخ هفتاد هزار سال راه از او دور می شود.
در روایت دیگری آمده چون بنده خدا را پای میزان حساب حاضر می کنند و نامه اعمال او را در حالی که مملو از افعال و کردار زشت است به دست او می دهند در حین گرفتن نامه اعمال بنابر عادتی که در دنیا به گفت ((بسم الله الرحمن الرحیم)) داشته بر زبان جاری می کند و نامه اعمال را به دست می گیرد چون نامه اعمال را می گشاید آن را سفید می بیند در حالی که هیچ نوشته و عمل بدی در او نمی بیند.
بنده عاصی به فرشتگانی که حاضرند می گوید: در این نامه عمل چیزی نوشته نیست که بخوانم.
فرشتگان گویند: در همین نامه تمام اعمال بد تو نوشته بود اما به برکت و میمنت ((بسم الله الرحمن الرحیم)) محو شد.



ادامه مطلب ...

قبر

علامه سید محمد حسین طباطبائی صاحب تفسیر المیزان نقل كردند كه: استاد ما عارف برجسته «حاج میرزا علی آقا قاضی» می‏گفت:

در نجف اشرف در نزدیكی منزل ما، مادر یكی از دخترهای اَفَنْدی‏ها (سنی‏های دولت عثمانی) فوت كرد.



ادامه مطلب ...
شنبه 8 مهر 1390برچسب:, :: 18:21 ::  نويسنده : سید محمد علی شفیعی

آیا داستان پیرمرد نورانی و مسافران قطار را شنیده‌ای؟

اگر پاسخت منفی است بیا با هم این داستان را بخوانیم. مطمئن باش داستانی که می‌خواهم آن را تعریف کنم هم زیبا است و هم عبرت آمیز و هم به نوعی به همه‌ی ما مربوط است! هم من و هم تو و هم دیگران لحظه به لحظه‌ی این داستان را زندگی کرده‌ایم…



ادامه مطلب ...

 


روزی سوراخ کوچکی در یک پیله ظاهر شد . شخصی نشست و ساعتها تقلای پروانه برای


بیرون آمدن از سوراخ کوچک پیله راتماشا کرد. ناگهان تقلای پروانه متوق? شدو به نظر رسید 
که خسته شده و دیگر نمی تواند به تلاشش ادامه دهد. آن شخص مصمم شد به پروانه 
کمک کندو با برش قیچی سوراخ پیله را گشاد کرد. پروانه به راحتی از پیله خارج شد اما جثه 
اش ضعی? و بالهایش چروکیده بودند. آن شخص به تماشای پروانه ادامه داد . او انتظار داشت 
پر پروانه گسترده و مستحکم شود واز جثه او محا?ظت کند اما چنین نشد . در واقع پروانه 
ناچار شد همه عمر را روی زمین بخزد . و هرگز نتوانست با بالهایش پرواز کند . آن شخص 
مهربان نفهمید که محدودیت پیله و تقلا برای خارج شدن از سوراخ ریز آن را خدا برای پروانه 
قرار داده بود تا به آن وسیله مایعی از بدنش ترشح شود و پس از خروج از پیله به او امکان 
پرواز دهد . گاهی اوقات در زندگی فقط به تقلا نیاز داریم. اگر خداوند مقرر میکرد بدون هیچ
مشکلی زندگی کنیم فلج میشدیم - به اندازه کافی قوی نمیشدیم و هر گز نمی توانستیم 


پرواز کنیم

منبع:http://neayesh.parsiblog.com

چپی ها می گفتند "جاسوس آمریکاست. برای ناسا کار می کند." راستی ها می گفتند "کمونیسته." هر دو برای کشتنش جایزه گذاشته بودند. ساواک هم یک عده را فرستاده بود ترورش کنند. یک کمی آن طرف تر دنیا، استادی سرکلاس می گفت "من دانشجویی داشتم که همین اخیرا روی فیزیک پلاسما کار می کرد."

عالم قبر آخرین منزل دنیا و اولین منزل آخرت است که هرگز از آن به سمت دنیا بازگشتی نیست. با آغاز مرگ و ورود به قبر ،کار دینداری و تکالیف الهی به پایان می رسد، شک و تردید برطرف می شود و ایمان به حقایق آخرت کامل می شود اما این ایمان دیگر هیچ سودی نخواهد داشت. ایمان زمانی ارزشمند است که ایمان به غیب باشد وقتی همه چیز آشکار شد و انسان بدون اختیار، تسلیم قدرت الهی شد، ایمان دیگر ارزشی ندارد. دیگر چیزی به اعمال صالح اضافه نمی شود؛  مگر آنکه خود، باقیات صالحات بجا گذاشته باشد یا اینکه بازماندگان چیزی برایش  بفرستند. گناهی نیز از گناهانش کم نمی شود؛ مگر آنکه اثر اعمال صالح خودش در دنیا هنوز باقی باشد و بتواند کفاره گناهی را تحمل کند یا آنکه کسی برایش استغفار و طلب بخشش نماید. بنابراین عالم قبر همواره با عذاب حسرت عجین است. حسرت باور نکردن و ایمان نیاوردن. حسرت فرصت های از دست رفته . حسرت اعمال به ریا آلوده شده و … .
 



ادامه مطلب ...

روز کم کم به پایان میرسید و خورشید در حال فرونشستن بود. مرد بساط خود را جمع نمود.با وجود خستگی از اینکه توانسته بود کالاهای خود را با قیمت مناسبی به فروش برساند راضی به نظر میرسید.به سمت منزل حرکت کرد.نگاهی به سکه هایش انداخت.امروز میتوانست مایحتاج خانه را تهیه کند.با خود گفت:امان از این سکه ها که  برای  بدست آوردنش چه قدر باید تلاش کرد؟

به یاد سخن مولای بزرگوار خود امام باقر (ع) افتاد.هنگامی که به فرزندش جعفر بن محمد (ع) در باره پول و  وظیفه مردم دربرابر آنها از ایشان پرسیده بود امامم باقر(ع)  با همان نگاه و چهره دوست داشتنی همیشگی فرمود:((این ها سکه های خداست روی زمین خداوند آن ها را وسیله ای جهت سر و سامان یافتن زندگی مردم قرار داده است و به وسیله آن ها کارهای مردم رو به راه و نیازهایشان برطرف میشود)).


از یاد آوری این سخن لبخند رضایت بر لبانش نشست و اشک شوق در چشمانش حلقه زد.به شکرانه رحمت و هدیه خداوند بر سکه ها بوسه زد.حال میدانست که آن ها متعلق به خداوند و امانت او در دستان وی است.با شوق و امید بر سرعت گام های خود افزود.چیزی به اذان مغرب نمانده بود.هنوز مایحتاج خانه را تهیه نکرده بود.


منبع: کتاب غیرت باقری

شنبه 2 مهر 1390برچسب:, :: 14:7 ::  نويسنده : سید محمد علی شفیعی

گفته اند روزي بهلول در مجلس «محمد بن سليمان عباسي»، پسر عموي هارون‎الرشيد حاضر بود و يكنفر از علماء اهل تسنن بنام «عمر بن عطاء العدوي» كه از اولاد عمر بن خطاب بود نيز در مجلس حضور داشت. «عمر بن عطاء العدوي» از والي اذن خواست تا با بهلول مشغول مباحثه و مذاكره شود، آنگاه از بهلول پرسيد: «حقيقت ايمان چيست؟» بهلول گفت: «قال مولانا الصادق ـ عليه‎السّلام ـ: ألايمانُ عَقْدٌ بِالْقَلْبِ وَ قَولٌباللّسانِ وَ عَمَلٌ بالْجوارحِ وَ الأركانِ» يعني: «ايمان عبارت است از عقيدة قلبي و گفتن با زبان و عمل كردن با اعضاء وجوارح.» عمر گفت: «از اينكه گفتي «قال مولانا الصّادق» معلوم مي‎شود كه غير ازجعفر بن محمد ديگر هيچ كس صادق و راستگو نيست، چون تو لقب صادق را اختصاص به او دادي.» بهلول گفت: «اين اشكال اول به جدّ تو «عمر بن الخطاب» وارد است كه به رفيقش ابوبكر لقب «صدّيق» داد. مگر در زمان او كسي ديگر راستگو نبود؟» عمر بن عطاء گفت: «نه، در آن زمان تنها كسي كه راستگو بود فقط ابوبكر بود!» بهلول گفت: «دروغ مي‎گويي، زيرا خداوند در كلام مجيدش مي‎فرمايد: «والَّذينَ آمَنوا بِاللهِ وَ رُسُلِهِ أولئكَ هم الصدّيقونَ»(حدید-۱۹)

 

منبع

حضرت امیرالمؤ منین ، امام علىّ علیه السلام حكایت نمایند:

روزى ابوذر غفارى دچار تَب و لرز شدیدى شده بود،

 من به محضر مبارك رسول گرامى اسلام صلّى اللّه علیه و آله آمدم وگفتم : یا رسول اللّه ! ابوذر غفارى مبتلا به مرض سختى شده است



ادامه مطلب ...

امروز ظهر شیطان را دیدم !
نشسته بر بساط صبحانه و آرام لقمه برمیداشت…
گفتم: ظهر شده، هنوز بساط کار خود را پهن نکرده ای؟ بنی آدم نصف روز خود را بی تو گذرانده اند…
شیطان گفت: خود را بازنشسته کرده ام. پیش از موعد!
گفتم:…
به راه عدل و انصاف بازگشته ای یا سنگ بندگی خدا به سینه می زنی؟
گفت: من دیگر آن شیطان توانای سابق نیستم. دیدم انسانها، آنچه را من شبانه به ده ها وسوسه پنهانی انجام میدادم، روزانه به صدها دسیسه آشکارا انجام میدهند. اینان را به شیطان چه نیاز است؟

شیطان در حالی که بساط خود را برمیچید تا در کناری آرام بخوابد، زیر لب گفت: آن روز که خداوند گفت بر آدم و نسل او سجده کن، نمیدانستم که نسل او در زشتی و دروغ و خیانت، تا کجا میتواند فرا رود، و گرنه در برابر آدم به سجده می رفتم و میگفتم که : همانا تو خود پدر منی.
نتیجه داستان
گناه در جامعه بسیارشده



منبع

شنبه 2 مهر 1390برچسب:, :: 6:20 ::  نويسنده : سید محمد علی شفیعی

در افسانه ای هندی آمده است که مردی هر روز دو کوزه بزرگ آب به دوانتهای چوبی می بست…چوب را روی شانه اش می گذاشت و برای خانه اش آب می برد.
یکی از کوزه ها کهنه تر بود و ترک های کوچکی داشت. هربار که مرد مسیر خانه اش را می پیمود نصف آب کوزه می ریخت.



ادامه مطلب ...


روزی در زمان حضرت زهرا (س) زنی قصد کرد به دیدار حضرت مشرف شود

شوهر آن زن به او گفت که از حضرت بپرس که آیا من جزو شیعیان هستم یا نه؟



ادامه مطلب ...

سلمان فارسی

راوندی از ابن عباس روایت کرده، گوید سلمان برای من نقل کرد که من مردی پارسی زبان و از اهل اصفهان از دهی به نام «جی» بودم و پدرم دهقان(=بزرگ) آن روستا بود و من پیش پدر بسیار عزیز بودم تا حدی که مرا مانند زنان در خانه زندانی کرده بود و نمیگذاشت از خانه خارج شوم. دین من کیش زرتشتی بود و در آن کیش کوشش و خدمت زیادی کرده بودم تا جایی که به خدمتکاری آتشکدۀ زرتشتیان در آمدم. پدرم مزرعه بزرگی داشت و روزی بخاطر ساختمانی که مشغول ساختن آن بود نتوانست به مزرعه سرکشی کند و من را به جای خود فرستاد. در راه مزرعه گذرم به کلیسایی افتاد که متعلق به مسیحیان بود و صدای آنان که مشغول نماز بودند را شنیدم و از آن جهت که پدرم مرا در خانه زندانی کرده بود از وضع مردم خارج از خانه خبری نداشتم و وقتی آواز دسته جمعی آنان را شنیدم بر آنها وارد شدم تا اعمال و رفتارشان را ببینم و هنگامی که اعمال آنان را دیدم متمایل به دین و آیین آنان شدم و پیش خود گفتم: به خدا دین و آیین اینها بهتر از دین ماست و تا غروب نزد آنها ماندم و به مزرعۀ پدرم نرفتم. از آنها پرسیدم اصل این دین در کجاست؟ گفتند: در شام(کلیسای سریانی در سرزمین بوده است.)



ادامه مطلب ...
شنبه 2 مهر 1390برچسب:حضرت آدم,داستان, :: 13:0 ::  نويسنده : سید محمد علی شفیعی

خدا زمین را در دو نوبت خلق کرد و کوه ها را ، روی زمین بنا نهاد و زمین را برکت داد . و خوراک اهل زمین را در چهار نوبت اندازه گرفت و پرستش کنندگان را تفاوتی نیست .
سپس خدا متوجه آسمان که دود بود گردید و به آسمان و زمین دستور داد به میل یا اکراه بیائید ! آسمان و زمین گفتند : با میل آمدیم .
بعد خدا ، به عرش پرداخت ، خورشید و ماه را مسخر خود ساخت ، تا هریک تا وقت معین در گردش باشند ، سپس فرشتگانی را که ستایش کنند و نامش را مقدس دارند و در عبادتش مخلصند بیافرید .



ادامه مطلب ...
شنبه 3 مهر 1390برچسب:, :: 14:0 ::  نويسنده : سید محمد علی شفیعی

مردی متوجه شد که گوش همسرش سنگین شده و شنوایی اش کم شده است. به نظرش رسید که همسرش باید سمعک بگذارد ولی نمی دانست این موضوع را چگونه با او درمیان بگذارد. به این دلیل، نزد دکتر خانوادگی شان رفت و مشکل را با او درمیان گذاشت. دکتر گفت: برای اینکه بتوانی دقیقتر به من بگویی که میزان ناشنوایی همسرت چقدر است، آزمایش ساده ای وجود دارد. این کار را انجام بده و جوابش را به من بگو: ابتدا در فاصله 4 متری او بایست و با صدای معمولی، مطلبی را به او بگو. اگر نشنید، همین کار را در فاصله 3 متری تکرار کن. بعد در 2 متری و به همین ترتیب تا بالاخره جواب بدهد. آن شب همسر آن مرد در آشپزخانه سرگرم تهیه شام بود و خود او در اتاق پذیرایی نشسته بود. مرد به خودش گفت: الان فاصله ما حدود 4 متر است. بگذار امتحان کنم، و سوالش را مطرح کرد ... جوابی نشنید بعد بلند شد و یک متر به جلوتر به سمت آشپزخانه رفت و همان سوال را دوباره پرسید و باز هم جوابی نشنید. بازهم جلوتر رفت و به درب آشپزخانه رسید. سوالش را تکرار کرد و باز هم جوابی نشنید. این بار جلوتر رفت و گفت: " شام چی داریم؟" و این بار همسرش گفت: "مگه کری؟! برای چهارمین بار میگم؛ خوراک مرغ!" "گاهی هم بد نیست که نگاهی به درون خودمان بیندازیم شاید عیب هایی که تصور میکنیم در دیگران است در واقع در خودمان وجود دارد!"

صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد

درباره وبلاگ

خدایا من در قلب کوچکم چیزی دارم که تو در عرش کبریاییت نداری. من چون تویی دارم و تو چون خود نداری...
آخرین مطالب
آرشيو وبلاگ
پیوندهای روزانه
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان مذهبی و آدرس smashcc.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.







ورود اعضا:

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

<-PollName->

<-PollItems->

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 18
بازدید دیروز : 195
بازدید هفته : 213
بازدید ماه : 411
بازدید کل : 48475
تعداد مطالب : 113
تعداد نظرات : 14
تعداد آنلاین : 1



سايبري ها ديدار با رهبري مي خواهند جنبش  وبلاگی حمایت از طلبه سیرجانی